طبقه شانزدهم فلاسفه اسلامیطبقهبندی فلاسفه اسلامی از نظر سیر زمانی بر حسب استاد و شاگردی میباشد. یعنی آنانکه در یک طبقه قرار میگیرند، یا واقعا از اساتید طبقه بعدی و شاگردان طبقه قبل هستند و یا همزمان آنها میباشند. منظور از فلاسفه اسلامی آنهایی هستند که در جو اسلامی و محیط اسلامی فعالیت داشتهاند و احیانا مسلمان هم نبودهاند. در طبقه پانزدهم دو تن از فیلسوفان اسلامی حضور دارند که عبارتند از: سعدالدین تفتازانی، میرسیدشریف جرجانی ۱ - ملاسعد تفتازانیسعدالدین مسعود بن عمر بن عبداللّه تفتازانی، معروف به ملاسعد تفتازانی. شهرت بیشتر او به کلام و علوم بلاغت است، ولی مردی جامع بوده و از علوم عقلیه فلسفیه بیاطلاع نبوده است. متنی در منطق، بسیار مختصر و شیرین به نام تهذیب المنطق تالیف کرده که از زمان خودش تاکنون در حوزههای علمیه تدریس میشده و میشود. تفتازانی کتب زیاد تالیف کرده است. بعضی مدعیاند که تفتازانی بعد از خرابی دوره مغول با نیروی حسن بیان بار دیگر به قسمتی از معارف اسلامی جان داد. بعلاوه منظور ما از طبقات فلاسفه تنها کسانی نیستند که در فلسفه صاحب نظرند؛ مقصود همه کسانی است که حامل این فن بوده و واسطه انتقال از دورهای به دوره دیگر بودهاند. تفتازانی لااقل در منطق این شأن را داشته است. وی در سال ۷۱۲ یا ۷۲۲ در دهی در نزدیکی شهر نساء متولد شد و در سال ۷۹۱ یا ۷۹۲ یا ۷۹۳ در سرخس درگذشت. بعضی گفتهاند در سمرقند درگذشت و جنازهاش به سرخس منتقل شد ۲ - شریف جرجانیسیدعلی بن محمد بن علی جرجانی، معروف به شریف جرجانی و میرسیدشریف. به حق او را محقق شریف خواندهاند. به دقت نظر و تحقیق معروف است. شهرت بیشترش به ادبیات و کلام است، ولی جامع بوده. حوزه درس فلسفه داشته و در فلسفه شاگردان بسیار تربیت کرده و در نگهداری و انتقال علوم عقلی به نسلهای بعد نقش مؤثری داشته است. ۲.۱ - تألیفاتمحقق شریف آثار و تألیفات فراوان دارد و همه پرفایده است، و به قول قاضی نوراللّه همه علمای اسلامی بعد از میر سیدشریف طفیلی و عیال افادات اویند. تالیفات میر بیشتر به صورت تعلیقات و شروح است، از قبیل حاشیه بر شرح حکمة العین در فلسفه، حاشیه شرح مطالع در منطق، حاشیه شمسیه در منطق، حاشیه مطوّل تفتازانی در علم فصاحت و بلاغت، شرح مفتاح العلوم سکاکی در این علم، حاشیه بر کشّاف زمخشری که تفسیری است مشتمل بر نکات علم بلاغت، و شرح مواقف عضدی در کلام. از کتب معروف میر، یکی تعریفات است که به نام «تعریفات جرجانی» معروف است، و دیگر کبری در منطق است به فارسی که برای مبتدیان نوشته، و دیگر صرف میر است به فارسی در علم صرف که از زمان خودش تاکنون کتاب درسی مبتدیان طلاب بوده است. میرسیدشریف شاگرد قطبالدین رازی سابقالذکر است. ۲.۲ - اقامتگاهگرچه اهل جرجان است ولی در شیراز رحل اقامت افکند. مطابق نقل روضات از مجالس المؤمنین آنگاه که شاه شجاع بن مظفر به گرگان آمد و با سید ملاقات کرد، او را با خود به شیراز برد و تدریس در مدرسه دارالشفا را که خود تاسیس کرده بود به او واگذار کرد. امیر تیمور که بعد وارد شیراز شد، میر را با خود به سمرقند برد و در همان جا بود که با سعدالدینش تفتازانی مناظرات داشت. پس از مرگ امیر تیمور، میر بار دیگر به شیراز آمد و تا پایان عمر در شیراز بود. ۲.۳ - تدریسمیرسیدشریف از بیست سالگی به کار تدریس و تحقیق مشغول بود، مخصوصاً به تدریس فلسفه و حکمت اهتمام زیاد داشت و حوزه درس قابل توجهی از فضلا تشکیل داده بود. گویند یکی از کسانی که در حوزه درس او شرکت میکرد خواجه لسان الغیب حافظ شیرازی بود. هرگاه در مجلس او شعر خوانده میشد میگفت: به عوض این ترّهات به فلسفه و حکمت بپردازید، اما چون شمسالدین محمد (حافظ) میرسید، خود سید میپرسید: بر شما چه الهام شده است؟ غزل خود را بخوانید. شاگردان او اعتراض کردند که این چه رازی است که ما را از سرودن شعر منع میکنی ولی به شنیدن شعر حافظ رغبت نشان میدهی؟ او در پاسخ میگفت: شعر حافظ همه الهامات و حدیث قدسی و لطائف حِکمی و نکات قرآنی است. [۲]
معین محمد، مقدمه انجوی بر دیوان حافظ، نقل از حافظ شیرین سخن.
میر سیدشریف در سال ۷۴۰ در گرگان متولد شده و در سال ۸۱۶ در شیراز درگذشته است. [۳]
خوانساری، سیدمحمدباقر، روضات الجنات، ص۴۷۶.
۳ - پانویس
۴ - منبعمطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱، ص۵۷۴-۵۷۶. ردههای این صفحه : طبقات فلاسفه اسلامی | مقالات خدمات متقابل اسلام و ایران
|